تنبل شاه عباس به انگلیسی
تنبل شاه عباس به انگلیسی couch potato کدو تنبل Definition: One who sits in front of the television for long periods of… ادامه »تنبل شاه عباس به انگلیسی
تنبل شاه عباس به انگلیسی couch potato کدو تنبل Definition: One who sits in front of the television for long periods of… ادامه »تنبل شاه عباس به انگلیسی
معتاد به انگلیسی Hook Definition: Addicted; to like something so much that you need it every day. معتاد-خوگرفته-شیفته Example: 1) I’m really hooked on the… ادامه »معتاد به انگلیسی
بزدل،ترسو به انگلیسی yellow Definition: A person who is scared easily; a cowardly individual. Example: 1) Chris didn’t surprise me when he ran away… ادامه »بزدل،ترسو به انگلیسی
خل بودن، یک تخته کم داشت به انگلیسی screw Definition: Humor; informal To be a little bit crazy, or not acting normally. خل بودن،… ادامه »خل بودن، یک تخته کم داشتن به انگلیسی
معرکه، باحال به انگلیسی phat Definition: Excellent, cool, the greatest, fashionable, attractive, or desirable – used by young people عالی،خوب، معرکه، باحال، جذاب، بهترین… ادامه »معرکه، باحال به انگلیسی
تسلیم شدن، سپر انداختن به انگلیسی Throw in the towel Definition: To quit. informal to admit that you have been defeated تسلیم… ادامه »تسلیم شدن، سپر انداختن به انگلیسی
Over one’s head Definition: Not comprehending; failing to understand the matter completely. خارج از فهم کسی، مشکل Example: 1) I think you have… ادامه »خارج از فهم کسی، مشکل
سر به سر کسی گذاشتن، کسی را دست انداختن به انگلیسی pull someone’s leg سر به سر کسی گذاشتن، کسی را دست انداختن،گول زدن،با… ادامه »سر به سر کسی گذاشتن، کسی را دست انداختن به انگلیسی
چندش، مو به تن سیخ شدن به انگلیسی goose bumps سفت شدن و دانه دانه شدن پوست در اثر سرما و ترس، چندش، مو به… ادامه »چندش، مو به تن سیخ شدن به انگلیسی
عهدبوق به انگلیسی Dinosaur Definition: Very old; out of date; obsolete. Example: 1) That cell phone you’re using is a real dinosaur. When did… ادامه »عهدبوق به انگلیسی