Hi
OK, I try to do your offers.
I’m so sorry I was busy these days and couldn’t study English and write report.
But I watched One part of Extra serial.
پیام مشاور 2: (من آدم بسیار پرمشغله ایی هستم!)
من آدم بسیار پرمشغله ایی هستم. من روزها مجبورم چندجا کار کنم. مثلا صبح ها باید به دانشگاه برم. تدریس زبان تخصصی در دانشگاه مثل رشته های دیگه نیست چون علاوه بر رشته خودم که زبان هست باید در ادبیات رشته هایی که زبانشون رو درس می دهم نیز تسلط داشته باشم و برای حفظ شغلم علاوه بر تدریس ساعت ها مطالعه و کار پژوهشی داشته باشم.
من موسسه هم تدریس می کنم. چون در موسسه باید تمام وقت انگلیسی صحبت کنیم پیش از حضور لازمه حداقل یک ساعت مثل یک ورزشکارحرفه ایی مغزمون رو نرمش زبانی بدیم! تا به محض ورود بتونیم وارد فضای زبان انگلیسی بشیم.
گاهی ترجمه هم می کنم چون درامد تدریس همیشه کفاف تمام مخارج رو نمی ده! J
در موسسه سلام زبان همکاری پژوهشی هم دارم که باز بسیار وقت گیره
جدیدا درحال یادگیری زبان اسپانیایی هم هستم تا زبان آموزان مبتدیم رو بهتر درک کنم.
تصمیم دارم به صورت تخصصی زبانشناسی رو هم دنبال کنم بنابراین مطالعات فشرده ایی در این زمینه هم دارم.
از آنجا که همواره علاقه زیادی به ادبیات فارسی داشتم هرگز مطالعه غیر درسی رو هم کنار نذاشتم.
من به طرز افراطی عاشق خانواده ام هستم. در نتیجه وقت بسیار زیادی رو به آنها اختصاص می دم و سعی می کنم از فراهم کردن کوچکترین جزییاتی برای آنها دریغ نکنم.
فامیل هایم هم جایگاه خاصی در زندگیم دارند. همیشه برای رسیدگی به آنها هم وقت می ذارم.
بگذریم از بیان این حقیقت که تمام لحظات با خودم بودن رو با دوستانم سپری می کنم…
من آدم بسیار پرمشغله ایی هستم! ساده لوحانه است اگر فکر کنید من در طول روز به تمام این کارها می رسم و همه رو به درستی انجام می دم.
من یک عادت بسیار بد دارم. اگر ایده ایی به ذهنم رسید همون لحظه عمیقا به آن کار می پردازم و اولویت های قبلی رو فراموش می کنم.
عقیده ثابت من هم اینه که همیشه ارجحیت رو به کاری بدم که اون لحظه حسش رو دارم!
به هیچ عنوان به دوستان و خانواده ام هم نه نمی گویم!
بله من آدم بسیار پرمشغله ایی هستم! حجم کارهای من بسیار زیاده. من اصلا وقت ندارم. وقتی بالاخره بی کار هم می شم آنقدر خسته هستم که توان انجام هیچ کار فکری رو ندارم. در نتیجه عملا به هیچ کدوم از کارهای مورد علاقه ام نمی رسم. همه چیز در زندگی من نیمه تمام رها می شه. من خودم رو آدم بسیار باهوش و با استعدادی می دونم اما با موفقیت هایی که سزاوارشون هستم بسیار فاصله دارم چون برای رسیدن به آنها اصلا فرصتی ندارم.
اینطوریه که همیشه احساس یاس و ناکامی می کنم. همیشه کلافه، عصبی و سر در گم هستم. در طول روز هزار کار بی ربط و مختلف رو شتاب زده انجام می دم بدون اینکه لحظه ایی فرصت استراحت یا تفریح داشته باشم. یا حتی بتونم کمی برای خودم وقت بذارم.
هرچند آدم های زندگیم بسیار عزیز هستن و برای رضایت شون حاضرم همه کار انجام بدم اما همین پرمشغله بودن باعث می شه عملا حس کنم آنها هم از من ناراضی باشن
گاهی که تنها می شم به خدا و آخرت هم فکر می کنم. اما عبادت هم نیاز به آرامش و فرصت داره
من وقت ندارم!
می دونم من می تونستم زندگی راحتری داشته باشم.
من می تونستم درامد بیشتری داشته باشم.
من می تونستم آدم آروم تری باشم.
من می تونستم مدارک و افتخارات بسیار بیشتری داشته باشم.
ولی ندارم، چون وقتش رو ندارم. چون من آدم بسیار پرمشغله ایی هستم!
اما براستی مشکل اصلی از کجاست؟