آشپزخانه

معادل آشپزخانه به انگلیسی به همراه املا، مترادف، تلفظ و مثال های کاربردی در این یادداشت دیکشنری آنلاین سلام زبان بررسی می شود.

ترجمه و معنی آشپزخانه به انگلیسی

معادل رایج کلمه “آشپزخانه” در زبان انگلیسی “kitchen” است. این کلمه در اکثر موقعیت‌ها و زمینه‌ها قابل استفاده است و به طور کلی به فضایی اطلاق می‌شود که در آن غذا تهیه و پخته می‌شود.

نکات مهم:

• تلفظ: تلفظ صحیح کلمه “kitchen” “کِچِن” است.
• جمع: جمع کلمه “kitchen” “kitchens” است.
• معادل‌های دیگر: در برخی موارد، می‌توان از معادل‌های دیگری مانند “cookhouse”، “galley”، “scullery” یا “cookery” نیز استفاده کرد.

مثال‌ها:

• “آشپزخانه من خیلی کوچک است.” – “My kitchen is very small.”
• “او در حال آشپزی در آشپزخانه بود.” – “She was cooking in the kitchen.”
• “ما باید آشپزخانه را تمیز کنیم.” – “We need to clean the kitchen.”

عوامل موثر در انتخاب معادل مناسب:

انتخاب معادل مناسب برای کلمه “آشپزخانه” در زبان انگلیسی به عوامل مختلفی مانند زمینه، لحن و دقت مورد نظر بستگی دارد.

• زمینه: در موقعیت‌های رسمی، مانند نوشتن یک مقاله علمی، استفاده از کلمه “kitchen” مناسب‌تر است. در حالی که در موقعیت‌های غیررسمی، مانند صحبت با دوستان، می‌توان از معادل‌های دیگر مانند “cookhouse” یا “galley” نیز استفاده کرد.
• لحن: اگر می‌خواهید لحنی رسمی و تخصصی داشته باشید، بهتر است از کلمه “kitchen” استفاده کنید. در حالی که اگر می‌خواهید لحنی غیررسمی و صمیمی داشته باشید، می‌توانید از معادل‌های دیگر مانند “cookhouse” یا “galley” استفاده کنید.
• دقت: اگر می‌خواهید به طور دقیق به فضایی اشاره کنید که در آن غذا تهیه و پخته می‌شود، استفاده از کلمه “kitchen” مناسب‌تر است. در حالی که اگر می‌خواهید به طور کلی به مکانی برای پخت و پز اشاره کنید، می‌توانید از معادل‌های دیگر مانند “cookhouse” یا “galley” نیز استفاده کنید.

جملات انگلیسی با آشپزخانه و معنای فارسی آنها:

50 جمله رایج انگلیسی در آشپزخانه با توضیحات و ترجمه فارسی

فعالیت های آشپزی:

• I’m going to the kitchen to cook dinner. (می‌خواهم برای شام به آشپزخانه بروم.)
• Can you help me set the table? (می‌توانی کمک کنی میز را بچینم؟)
• I’m washing the dishes. (ظرف‌ها را می‌شورم.)
• The cake is baking in the oven. (کیک در فر در حال پخت است.)
• I’m making a salad for lunch. (برای ناهار سالاد درست می‌کنم.)
• Please chop the vegetables for me. (لطفاً سبزیجات را برای من خرد کن.)
• I need to stir the soup. (باید سوپ را هم بزنم.)
• The food is almost ready. (غذا تقریباً آماده است.)

درباره آشپزخانه:

اصطلاحات باحال انگلیسی در اشپزخانه | اموزش زبان انگلیسی در خانه

• The kitchen is the heart of the home. (آشپزخانه قلب خانه است.)
• I have a new kitchen sink. (سینک ظرفشویی جدیدی دارم.)
• My kitchen is too small. (آشپزخانه من خیلی کوچک است.)
• I need to clean my kitchen. (باید آشپزخانه‌ام را تمیز کنم.)
• I love cooking in my kitchen. (آشپزی در آشپزخانه‌ام را دوست دارم.)
• The kitchen is well-equipped. (آشپزخانه مجهز است.)
• I have a modern kitchen. (آشپزخانه مدرنی دارم.)
• The kitchen is a mess. (آشپزخانه به هم ریخته است.)

اصطلاحات:

لیست کامل وسایل آشپزخانه به انگلیسی با ترجمه فارسی

• One-pot meal: غذای یک قابلمه
• Leftovers: غذای مانده
• Microwave: مایکروویو
• Stovetop: اجاق گاز
• Oven: فر
• Refrigerator: یخچال
• Sink: سینک ظرفشویی
• Countertop: پیشخوان
• Cabinet: کابینت

جملات عامیانه:

• I’m starving. (خیلی گرسنه‌ام.)
• Let’s grab a bite to eat. (بیا چیزی بخوریم.)
• This food is delicious! (این غذا خیلی خوشمزه است!)
• I’m not a good cook. (آشپز خوبی نیستم.)
• I can’t cook to save my life. (اصلاً آشپزی بلد نیستم.)
• I’m in the mood for something sweet. (هوس چیزی شیرین کرده‌ام.)
• I’m on a diet. (رژیم دارم.)
• I’m a vegetarian. (گیاهخوار هستم.)