A good marriage is the union of 2 good forgivers.
زبان رابطه بسیار نزدیکی با تفکر دارد
به طوریکه افلاطون عقیده داره تفکر حرف زدن روح است با خودش!
و بزرگانی مثل ساپیر، هِردِر و وروف ساخت زبان را آنقدر مهم می دانند که عقیده دارند ساخت و ماهیت اندیشه را تحت الشعاع خود قرار می دهد.
برای همین موضوع درباره فکر کردن با زبان انگلیسی در روند آموزش زبان خارجه تاکید داریم. چرا که با تفکر و ایجاد محیط زبان اصلی به صورت ذهنی و تخیلی می توان اینگونه فرض کرد که در یک کشور انگلیسی زبان در حال زندگی هستیم.
درسی از زبان و تفکر!
البته این رابطه میان زبان و تفکر و یا زبان و تعقل جای بحث زیادی دارد. ولی هرچند زبان شاید آنقدر قدرت نداشته باشد که تفکر ما رو تحت سلطه خودش قرار بده. اما زیاد اتفاق می افتد که زبان به نوع تفکر ما جهت میدهد و ما را به تصمیماتی وا می دارد و در راهی قرار می دهد که شاید نه تنها انتخاب ما نبوده بلکه بسیار هم از انتظارات ما دور هست!
جمله ساده و بسیار عاشقانه
اجازه بدهید این را با یک جمله ساده و بسیار عاشقانه و زیبا که اخیرا دیدم توضیح بدهم.
A good marriage is the union of 2 good forgivers.
ترجمه و معنی آن این است که یک ازدواج خوب یعنیاتحاد دو انسان با گذشت.
بسیار زیباست اینطور نیست؟
ولی الان با علم زبانشناسی و روانشناسی به شما ثابت می کنم که خوب و موفق از آب درامدن چنین ازدواجی عملا غیرممکن هست!
Forgiver در اصل از فعل forgive ساخته شده به اضافه پسوند فاعل ساز er
و سافیکس (Suffix). پس در اصل کلمه forgiver یعنی کسی که forgive می کند یا forgive کننده است.
forgive به چه معناست؟
forgive از واژه قدیمی forgiefan تشکیل شده که آن هم متشکل از دو بخش for به معنی “کاملا” و giefen به معنی “give” (دادن) است.
و در دیکشنری و فرهنگ لغت اینطور معنی می شود:
To stop being angry with someone and stop blaming them, although they have done something wrong
(دیگر متهم نکردن و عصبانی نشدن از کسی، هرچند می دانی او کار خطایی انجام داده! یاللعجب!!)
درباره رابطه ازدواج و زبانشناسی
Stop که در معنی بالا آمده یعنی شما از دست او عصبانی بودید و او را متهم می کردید و از یک جای به بعد اینکار را متوقف نمودید!
هرچند شرایط تغییر نکرده فقط شما تصمیم گرفتید احساس منفی خود را متوقف کنید! بیچاره شما!!
حالا برگردیم به پیوند مقدس این دو گل نوشکفته!!
ازدواجی که در آن بزرگترین نقشی که هر دو طرف بازی می کنند یک “forgive کننده” بودن است
یعنی قبول می کنید وارد رابطه ایی شوید که تمام مدت از شما انتظار می رود در عین اینکه حق دارید همیشه از طرف مقابل عصبانی باشید و همیشه او را متهم کنید با اینحال از خطای او بگذرید و طبق ادامه تعریف forgive طرف مقابل هم آدمی است که همواره اشتباه می کند!!!
تعجب نکنید وقتی شما همیشه بارزترین نقش تان یک ” forgive کننده” باشد
بارزترین نقش طرف مقابل شما هم “someone who has done something wrong” می شود دیگه!!!!
یعنی او به ماشین تولید آزار و اذیت برای شما تبدیل می شود. او همیشه می تواند خطا کند. آزادانه به نفسانیات خود و غلط های خود بپردازد و شما هم مانند یک ربات بخشنده باید همیشه کوتاه بیایید.
یک ازدواج موفق و مکالمه
حالا من موندم کجای این ازدواج یک ازدواج موفق است!!!
حالا از آن بدتر طبق معنی ذکر شده!!! (the union of 2 good forgivers) همسر شما هم یه همچین نگاهی به شما داره یعنی او هم خودش رو یک ” forgive کننده” و شما رو “someone who has done something wrong” می بینه!!
خب حالا من می خوام ببینم کی حاضر وارد این مدل good marriage بشه! ?????????
لذا طبق این “اثبات زبانی” شدیدا به شما توصیه می کنم “اگر در ازدواجی لازم بود شما مدام گذشت کنی، نه تنها اصلا آن رابطه رو شروع نکن، بلکه اگر طرف از خیابون شرقی گذشت، شما راهت رو کج از خیابون غربی برو!!”