چرا یادگیری انگلیسی سخته؟
1.چون دیگران به ما گفتند سخته!!
شاید اصلا باورتون نشه ولی نظر و اعتقاد جامعه تاثیر بسیار زیادی روی باورها و انتخاب های ما می ذاره!
چند سال پیش محققان روانشناس اومدن یه آزمایش انجام دادند. اونها یک عده از افراد خودشون رو توی یک کلاس گذاشتن و ازشون خواستن وقتی ازشون سوال شد همه با هم گزینه X رو انتخاب کنند!
بعد چند نفر از افراد تحت آزمایش رو وارد کلاس کردند.
افراد تحت آزمایش از زد و بند بین محقق ها خبر نداشتند. محقق ها چندتا گزینه برای انتخاب پیش روی آزمایش شونده ها و افراد خودشون قرار دادند.
افراد خودشون طبق قراره قبلی سریع گزینه x رو انتخاب کردند! جالب این بود که اکثر آزمایش شونده ها هم بدون اینکه از موضوع خبر داشته باشند از اونها پیروی کردند! این آزمایش نشون داد نظر و انتخاب اکثریت چقدر روی باور و نظر ما تاثیر داره!
البته فقط این آزمایش نبود، پژوهش های دیگه ای هم همین نتیجه رو ثابت کرد.
مثلا در یک آزمایش، روانشناس ها افراد شون رو در یک سالن انتظار مصاحبه شغلی نشوندند. اونها به افرادشون گفتند در سکوت هر ده دقیقه از جاشون بلند شن و بعد بشینن.
آزمایش شونده ها که باز از همه جا بی خبر بودند وارد سالن انتظار مصاحبه شغلی شدند.
بعد از ده دقیقه دیدند داوطلب هایی که مثل اونها منتظر نوبت شون هستند هر ده دقیقه همگی از سر جاشون بلند می شن و بعد دوباره می شینند.
آزمایش شونده ها اول از این صحنه عجیب شگفت زده شدند اما بعد از کمی اونها هم بدون اینکه علت ماجرا رو بدونند از همین بازی احمقانه پیروی کردند!
روانشناس هایی که این جور آزمایش ها رو انجام دادند می گن ما بدون اینکه متوجه باشیم تا حد زیادی از مسیری می ریم و به باورهایی ایمان داریم که اکثریت جامعه ایمان دارند!
من به این رفتار می گم “شعور گله ای“!
یعنی بدون اینکه از فکر خودمون استفاده کنیم، مبنای تشخیص رو واکنش و اعتقاد اکثریت قرار می دیم.
همه مردم می گن زبان سخته، پس ما هم تا حد زیادی متقاعد می شیم یادگیری زبان سخته! بدون اینکه خودمون رفته باشیم توی میدان و شانس مون رو امتحان کرده باشیم.
2.یادگیری زبان سخته چون مغز ما باید چارچوب شناختی جدیدی بسازه!
وقتی ما مهارت جدیدی یاد می گیریم بین نرونهای عصبی مغزمون اتصالات جدیدی ایجاد می شه. هر چقدر تمرین ما در زمینه اون مهارت مستمرتر و پایدارتر باشه، این اتصالات و مسیرها مستحکمتر و بیشتر میشن.
اینطوری که به مروز زمان و با تمرین، ما در اون مهارت حرفه ای می شیم و به قول معروف چشم بسته هم می تونیم انجامش بدیم!
دانشگاه مک گیل در این زمینه تحقیقاتی انجام داد. اونها اومدن در یک دوره فشرده 12 هفته ای زبان آموزان شون رو زیر نظر قرار دادند.
در پایان آزمایش متوجه شدند ارتباط قوی تری بین بخش هایی از مغز که درگیر مهارت صحبت کردن و خواندن هست در اسکن مغزی زبان آموزهایی که عملکرد بهتری در طول دوره داشتند وجود داره!
یعنی چی؟
به زبون ساده تر یعنی چه بخوای، چه نخوای! یادگیری زبان نیاز به تکرار، تمرین و زمان داره!
ما نسل بشر هم خسته تکرار و تمرین هستیم پس: نتیجه می گیریم زبان سخته نه این که ما تنبلیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
3. تفاوت بین زبانها
هر چه زبانی که دارید یاد می گیرید به زبان مادری تون نزدیک تر باشه برای یادگیریش با چالش کمتری مواجه هستید و سریع تر یادش می گیرید.
مثلا فرانسوس ها اسپانیایی رو سریعتر از ما یاد می گیرند.
4. نحوه یادگیری
آخ از دست بعضی زبان آموزهای اندیشمند!! ب یِ بسم الله رو که می گن و وارد دوره آموزش زبان که می شن انگار وارد رینگ استعداد یابی شدن و باید به هر قیمتی جدی بودن و صد البته باهوش و نکته سنج بودن خودشون رو به رخ آدم بکشن!!
چنان مو رو از ماست می کشن بیرون!
چنان تحلیل های فیثاغورثی انجام می دند!
چنان سوالات میکروسکوپی ساختاری می پرسند که نوآم چامسکی هیچ! خود خدای خالق زبان در یونان باستان هم از پس حل اون معماها بر نمیاد!
هر چه هم بهشون می گی استاد! مهندس! فعلا درگیر این چیزها نباش!
گرامر رو از سیر تا پیاز خودمون به موقع بهت یاد می دیم!
فعلا دنبال حفظ کردن و تجزیه تحلیل نباش! والا بلا خود انگلیسی زبان هاش هم علت خیلی چیزها رو نمی دونن یا اصلا براشون مهم نیست!
مگه به خرج استاد می ره؟
- “نه من آدم حساسی هستم، من تا علت چیزی رو متوجه نشم یادش نمی گیرم، اصلا شما جواب رو خودتون هم بلد نیستید که نمی ذارید من بپرسم و …..”
ببینید تحقیقات زبان شناسی نشون داده اینکه مدام دنبال تجزیه و تحلیل و کالبد شکافی ساختار بیچاره زبان باشید نه تنها شما رو در زمینه یادگیری اون زبان انیشتین نمی کنه، بلکه نتیجه کاملا برعکس هم داره! و مانع از تسلط شما به اون زبان می شه!
کمال گرایی، ریزبینی، جراح بازی، سختگیری بخصوص در سطح های پایین خطرناکه!!
5. تجربیات تلخ گذشته
تجربیات منفی گذشته ما به صورت ناخوداگاه خیلی روی روند یادگیری ما تاثیر می ذاره
معلم زبان مون در مدرسه
اخلاق استاد زبان مون در دانشگاه
نمره های کمی که از درس زبان می گرفتیم
استرس و اضطراب کلاس های زبان
مورد تمسخر و قضاوت قرار گرفتن
روزی که دوباره استارت یادگیری زبان رو می زنیم
حتی اگر همه چیز روبراه باشه هم باز همه این خاطرات بد گذشته ناخوداگاه مثل وزنه ای سنگین ما رو از پرواز در آسمان لذت بخش دنیای انگلیسی باز می داره!
پس نتیجه می گیریم این خود زبان انگلیسی نیست که سخته، عوامل موثر دیگه ای که اکثرا هم روحی هستند اون رو برای ما سخت کردند!
برای اینکه زبان مون خوب بشه باید بتونیم بر این عوامل هم غلبه کنیم.
زینب علوانی
کارشناس ارشد آموزش زبان