دوست داشتن در مقابل استفاده کردن
دوست داشتن در مقابل استفاده کردن
* * *
زمانیکه مردی در حال پولیش کردن اتومبیل جدیدش بود کودک 4 ساله اش تکه سنگی را برداشت و
بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت.
While a man was polishing his new car, his 4 yr old son picked up a
stone and scratched lines on the side of the car.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم به پشت دست او زد
بدون آنکه به دلیل خشم متوجه شده باشد که با آچار پسرش را تنبیه نموده،
In anger, the man took the child’s hand and hit it many times not
realizing he was using a wrench.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان چهار انشگت دست پسر قطع شد
At the hospital, the child lost all his fingers due to multiple fractures.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ** * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *