آسانسور

معادل آسانسور به انگلیسی به همراه املا، مترادف، تلفظ و مثال های کاربردی در این یادداشت دیکشنری آنلاین سلام زبان بررسی می شود.

ترجمه و معنی آسانسور به انگلیسی: راهنمای جامع

معادل رایج:

• Elevator: این واژه در انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی رایج‌ترین معادل برای آسانسور است.

معادل‌های دیگر:

• Lift: این واژه بیشتر در انگلیسی بریتانیایی استفاده می‌شود و به طور خاص به آسانسورهای کششی (traction lifts) اشاره دارد.
• Hoist: این واژه به طور کلی به دستگاهی برای بلند کردن اشیاء سنگین اشاره دارد، اما گاهی اوقات برای آسانسور نیز به کار می‌رود.
• Dumbwaiter: این واژه به آسانسورهای کوچک مخصوص حمل غذا و ظروف گفته می‌شود.
• Escalator: این واژه به پله برقی اشاره دارد و نباید با آسانسور اشتباه گرفته شود.

جملات انگلیسی با “آسانسور” با معنای فارسی:

1. Elevator pitch:

• معنی فارسی: معرفی کوتاه و مختصر یک ایده یا طرح تجاری
• مثال: I need to practice my elevator pitch for the upcoming investor meeting. (باید برای جلسه ی آینده با سرمایه گذاران، معرفی کوتاهی از طرحم را تمرین کنم.)

2. Take the elevator:

• معنی فارسی: آسانسور سوار شدن
• مثال: Let’s take the elevator to the top floor. (بیایید با آسانسور به طبقه آخر برویم.)

3. Stuck in an elevator:

• معنی فارسی: گیر افتادن در آسانسور
• مثال: I was stuck in an elevator for an hour yesterday. (دیروز به مدت یک ساعت در آسانسور گیر افتاده بودم.)

4. Elevator music:

• معنی فارسی: موسیقی آسانسور
• مثال: The elevator music was so relaxing. (موسیقی آسانسور خیلی آرامش بخش بود.)

5. Freight elevator:

• معنی فارسی: آسانسور باری
• مثال: The freight elevator is only for employees. (آسانسور باری فقط برای کارمندان است.)

6. Elevator shaft:

• معنی فارسی: چاه آسانسور
• مثال: The man fell down the elevator shaft. (مرد به داخل چاه آسانسور افتاد.)

7. Elevator technician:

• معنی فارسی: تکنسین آسانسور
• مثال: The elevator technician is coming to fix the elevator tomorrow. (تکنسین آسانسور فردا برای تعمیر آسانسور می آید.)

8. Elevator door:

• معنی فارسی: درب آسانسور
• مثال: Be careful not to get your fingers caught in the elevator door. (مراقب باشید انگشتانتان در درب آسانسور گیر نکند.)

9. Press the elevator button:

• معنی فارسی: دکمه آسانسور را فشار دهید
• مثال: Please press the elevator button for the 10th floor. (لطفاً دکمه آسانسور طبقه 10 را فشار دهید.)

10. Elevator emergency stop:

• معنی فارسی: دکمه توقف اضطراری آسانسور
• مثال: In case of an emergency, press the elevator emergency stop button. (در صورت اضطراری، دکمه توقف اضطراری آسانسور را فشار دهید.)