پرش به محتوا

آب شدن

معادل آب شدن به انگلیسی به همراه املا، مترادف، تلفظ و مثال های کاربردی در این یادداشت بررسی می شود.

ترجمه و معنی آب شدن به انگلیسی    

1. ذوب شدن:

  • معادل انگلیسی: melt
  • مثال:
    • یخ در زیر نور خورشید آب می‌شود. (The ice melts under the sunlight.)

 

2. حل شدن:

  • معادل انگلیسی: dissolve
  • مثال:
    • شکر در آب آب می‌شود. (Sugar dissolves in water.)

 

3. تبخیر شدن:

  • معادل انگلیسی: evaporate
  • مثال:
    • آب در اثر گرمای خورشید آب می‌شود. (Water evaporates in the sun’s heat.)

 

4. از بین رفتن:

  • معادل انگلیسی: disappear, vanish
  • مثال:
    • امیدهای او با گذشت زمان آب شد. (His hopes vanished over time.)

 

5. خجالت زده شدن:

  • معادل انگلیسی: be embarrassed, be ashamed
  • مثال:
    • از دیدن آن صحنه آب شدم. (I was embarrassed to see that scene.)

 

6. به فروش رسیدن:

  • معادل انگلیسی: sell out
  • مثال:
    • تمام بلیط‌ها آب شد. (All the tickets sold out.)

 

نکته:

  • انتخاب معادل مناسب برای کلمه “آب شدن” به معنی مورد نظر و لحن جمله بستگی دارد.

 

بررسی آب شدن به همراه معنی فارسی:

فعل:

  • Melt: ذوب شدن، آب شدن
  • Thaw: ذوب شدن (یخ، برف)، آب شدن
  • Dissolve: حل شدن، آب شدن
  • Liquefy: مایع شدن، آب شدن
  • Defrost: یخ زدایی کردن، آب شدن (یخ)

اسم:

  • Melting: ذوب شدن، آب شدن
  • Thawing: ذوب شدن (یخ، برف)، آب شدن
  • Dissolution: حل شدن، آب شدن
  • Liquefaction: مایع شدن، آب شدن
  • Defrosting: یخ زدایی کردن، آب شدن (یخ)

مثال:

  • The ice is melting. (یخ در حال آب شدن است.)
  • The snow is thawing. (برف در حال آب شدن است.)
  • The sugar dissolves in water. (شکر در آب حل می شود.)
  • The butter liquefies when it is heated. (کره با گرم شدن مایع می شود.)
  • I need to defrost the chicken before I cook it. (قبل از پخت مرغ باید آن را یخ زدایی کنم.)

آب شدن معنی انگلیسی

اصطلاحات:

  • Melting point: نقطه ذوب
  • Ice melt: آب شدن یخ
  • Snowmelt: آب شدن برف
  • Dissolving solution: محلول حل کننده
  • Defrost cycle: چرخه یخ زدایی

مترادف:

  • Melt: fuse, liquefy, thaw
  • Thaw: defrost, melt, unfreeze
  • Dissolve: liquefy, melt, mix
  • Liquefy: melt, dissolve, fluidize
  • Defrost: melt, thaw, unfreeze

 

متضاد:

  • Melt: freeze, solidify
  • Thaw: freeze, solidify
  • Dissolve: precipitate, solidify
  • Liquefy: solidify, crystallize
  • Defrost: freeze, solidify

نکته:

  • فعل “melt” و “thaw” هر دو به معنی ذوب شدن هستند، اما “melt” برای ذوب شدن هر چیزی (مانند فلز، پلاستیک) به کار می رود، در حالی که “thaw” بیشتر برای ذوب شدن یخ و برف به کار می رود.

 

 

درباره توسعه فردی و آموزش زبان انگلیسی در این مقاله بررسی شده است. در اپلیکیشن سلام زبان به بهترین دیکشنری آنلاین زبان انگلیسی  دسترسی دارید.

 

 

Design

آموزش آنلاین و خصوصی مکالمه

مشاوره رایگان

(واتساپ، تلگرام، ایتا، زنگ و...)
02122460487
09214837929