0911: pooped
مشاوره رایگان آموزش زبان
اگر سوالی دارید برای مشاوره رایگان آموزش زبان انگلیسی در خدمت هستیم.
تلفن های موسسه زبان تهران و اپلیکیشن سلام زبان: (تلگرام، واتساپ، ایتا، روبیکا، زنگ و …)
02122460487
09214837929
کلیپ معنی فارسی اصطلاح pooped
معنی فارسی اصطلاح pooped
به زبان فارسی (In Persian)
کلمه pooped
یک اصطلاح کاملاً غیررسمی و خودمانی (slang) است که به معنای بسیار خسته، از پا افتاده یا کاملاً بیانرژی است. این کلمه برای توصیف حالتی استفاده میشود که فرد بعد از یک فعالیت طولانی یا سخت، هیچ انرژیای برایش باقی نمانده است.
۱. معنای اصلی: خیلی خسته
- تعریف: وقتی کسی به قدری خسته است که دیگر توانی برای انجام کاری ندارد.
- کاربرد: این کلمه بسیار عامیانه است و هرگز در موقعیتهای رسمی، اداری یا نوشتار جدی استفاده نمیشود. فقط در مکالمات دوستانه و خانوادگی کاربرد دارد.
- معادلهای فارسی: در فارسی، بسته به موقعیت، معادلهای زیر حس این کلمه را به خوبی منتقل میکنند:
- هلاک: «از صبح سر کار بودم، الان رسماً هلاک شدم.»
- ترکیده: «بعد از کوهنوردی کاملاً ترکیدهام و فقط میخوام بخوابم.»
- داغون: «امروز انقدر دویدم که داغونم.»
- نای نداشتن: «بچهها از بس بازی کردن دیگه نا ندارن.»
- مثالها:
- “I am completely pooped.” -> «من رسماً هلاک شدم.» یا «دیگه نا ندارم.»
- “The kids are pooped out.” -> «بچهها از خستگی از پا افتادن (یا ترکیدن).»
- “I’m too pooped to go out.” -> «انقدر خستهام که حال ندارم برم بیرون.»
۲. نکته مهم: معنای دوم کلمه
باید توجه داشت که فعل to poop
در زبان انگلیسی، یک کلمه کودکانه و غیررسمی برای «پیپی کردن» (مدفوع کردن) است.
- مثال: “The baby pooped his diaper.” -> «بچه تو پوشکش پیپی کرد.»
چطور تفاوت را بفهمیم؟ از روی ساختار جمله و موقعیت. وقتی کسی میگوید I am pooped
(من pooped هستم)، تقریباً همیشه منظورش «خیلی خسته هستم» است و هیچ ارتباطی با معنای دوم ندارد. موقعیت و نحوه استفاده از کلمه به راحتی معنای آن را مشخص میکند.
In English
The word “pooped” is an informal, slang term that primarily means very tired or exhausted. It’s used to describe a state of being completely drained of energy, either physically or mentally, usually after a long or strenuous activity.
1. Main Meaning: Exhausted
- Definition: To be extremely tired; to have no energy left.
- Usage: It is a very common and casual word used in everyday conversation with friends and family. It is generally not used in formal writing or professional settings.
- Examples:
- “After working for 12 hours, I am completely pooped.”
- “The kids ran around the park all day and now they’re pooped out.” (The phrase “pooped out” is also common).
- “Let’s not go out tonight. I’m too pooped to do anything.”
Synonyms for “pooped”:
- Exhausted (more formal)
- Worn out
- Wiped out
- Drained
- Knackered (mainly British slang)
2. Important Note: The Literal Meaning
It’s important to know that the verb “to poop” is also an informal and often childish word for to defecate.
- Example: “Be right back, the dog needs to go poop.” or “The baby pooped his diaper.”
How to tell the difference: Context is everything. When someone says “I am pooped” or “I feel pooped,” they always mean they are tired. The meaning is made clear by the way the sentence is constructed.
۱. اصطلاحات نزدیک و مترادف با “Pooped” (مفاهیم خستگی و بیحالی)
این اصطلاحات یا مستقیماً به معنای خستگی هستند یا به کاری اشاره دارند که به دلیل خستگی انجام میدهیم.
- Run out of steam (انرژی تمام کردن، از نفس افتادن)
- توضیح: این یک مترادف عالی برای “pooped” است. این اصطلاح به معنای تمام شدن انرژی، انگیزه یا اشتیاق برای ادامه دادن یک کار است. دقیقاً همان حس بیانرژی شدن را میرساند.
- مثال: After studying for five hours, I completely ran out of steam. (بعد از پنج ساعت درس خواندن، کاملاً انرژیم تمام شد.)
- Feel under the weather (ناخوش بودن، حال نداشتن)
- توضیح: این اصطلاح مستقیماً به معنای “خسته” نیست، بلکه به معنای “بیمار بودن یا حال نداشتن” است. اما معمولاً وقتی کسی حال ندارد، بیانرژی و خسته هم هست. بنابراین از نظر حسی بسیار به “pooped” نزدیک است.
- مثال: I can’t come to the party, I’m feeling a bit under the weather. (نمیتوانم به مهمانی بیایم، کمی ناخوشم.)
- Be sick and tired of (خسته و کلافه شدن از چیزی)
- توضیح: این اصطلاح بیشتر به خستگی ذهنی و روحی اشاره دارد تا خستگی جسمی. یعنی از یک وضعیت تکراری یا آزاردهنده به ستوه آمدهاید. با این حال، کلمه “tired” در آن وجود دارد و حس فرسودگی را منتقل میکند.
- مثال: I am sick and tired of his excuses. (از بهانههای او خسته و کلافه شدهام.)
- Hit the hay / Hit the sack (کپه مرگ را گذاشتن، رفتن برای خواب)
- توضیح: این اصطلاحات به معنای “رفتن به رختخواب برای خوابیدن” هستند. این کاری است که شما دقیقاً وقتی “pooped” هستید انجام میدهید. پس اینها نتیجه خستگی هستند.
- مثال: I’m so pooped, it’s time to hit the hay. (خیلی خستهام، وقتشه که برم بخوابم.)
- Call it a day (برای امروز کافی بودن، تعطیل کردن کار)
- توضیح: این اصطلاح یعنی تصمیم بگیرید که کار را برای آن روز تمام کنید، معمولاً چون خسته هستید یا به اندازه کافی کار کردهاید. این هم یک اقدام ناشی از خستگی است.
- مثال: We’ve been working for 10 hours. Let’s call it a day. (ده ساعت است که کار میکنیم. بیایید کار را تمام کنیم.)
- Burn the midnight oil (تا دیروقت کار یا مطالعه کردن)
- توضیح: این اصطلاح علت “pooped” شدن است، نه خود آن. یعنی تا دیروقت بیدار ماندن و کار کردن. کسی که این کار را میکند، روز بعد حتماً “pooped” خواهد بود.
- مثال: I have an exam tomorrow, so I have to burn the midnight oil tonight. (فردا امتحان دارم، برای همین امشب باید تا دیروقت بیدار بمانم و درس بخوانم.)
۲. اصطلاحات متضاد با “Pooped” (مفاهیم انرژی و سرحال بودن)
این اصطلاحات حس انرژی، سلامتی و آمادگی را منتقل میکنند که دقیقاً نقطه مقابل “pooped” است.
- As right as rain (سالم و سرحال)
- توضیح: این یک متضاد کامل است. یعنی در بهترین وضعیت سلامتی و حال خوب بودن. اگر شما “as right as rain” باشید، قطعاً “pooped” نیستید.
- مثال: I had a cold last week, but now I’m as right as rain. (هفته پیش سرما خورده بودم، اما الان کاملاً خوب و سرحالم.)
- Get a new lease on life (روح تازه گرفتن، انرژی دوباره گرفتن)
- توضیح: این اصطلاح یعنی بعد از یک دوره بیماری یا سختی، دوباره پر از انرژی و امید به زندگی شدن. این دقیقاً حس تولد دوباره و نقطه مقابل فرسودگی است.
- مثال: After his recovery, he got a new lease on life. (بعد از بهبودی، او انگار روح تازهای گرفت.)
- On the ball (حواسجمع، آماده و کارآمد)
- توضیح: این اصطلاح به معنای هوشیار، سریع و کارآمد بودن است. کسی که “on the ball” است، تمرکز بالایی دارد و پر از انرژی ذهنی است، یعنی دقیقاً برعکس کسی که از خستگی تمرکز ندارد.
- مثال: Our new manager is really on the ball. (مدیر جدید ما واقعاً حواسجمع و کاربلد است.)
- A breath of fresh air (یک نفس تازه، چیزی نو و انرژیبخش)
- توضیح: این اصطلاح برای توصیف یک شخص یا چیز جدیدی به کار میرود که انرژی و هیجان مثبت به یک موقعیت تکراری میآورد. این حس طراوت، متضاد حس خستگی و یکنواختی است.
- مثال: Her positive attitude was a breath of fresh air in the office. (نگرش مثبت او مثل یک نفس تازه در اداره بود.)
مشاوره رایگان آموزش زبان
اگر سوالی دارید برای مشاوره رایگان آموزش زبان انگلیسی در خدمت هستیم.
تلفن های موسسه زبان تهران و اپلیکیشن سلام زبان: (تلگرام، واتساپ، ایتا، روبیکا، زنگ و …)
02122460487
09214837929
بهترین نکات آموزش زبان انگلیسی
فهرست ضرب المثل ها و اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی