0890: to clinch
مشاوره رایگان آموزش زبان
اگر سوالی دارید برای مشاوره رایگان آموزش زبان انگلیسی در خدمت هستیم.
تلفن های موسسه زبان تهران و اپلیکیشن سلام زبان: (تلگرام، واتساپ، ایتا، روبیکا، زنگ و …)
02122460487
09214837929
کلیپ معنی فارسی اصطلاح to clinch
معنی فارسی اصطلاح to clinch
ترجمه clinch به فارسی:
clinch چند معنی دارد، بسته به جمله:
۱) قطعی کردن / نهایی کردن / بهدست آوردن
وقتی چیزی را clinch میکنی، یعنی آن را قطعی و حتمی میکنی.
مثال:
-
He clinched the victory.
→ او پیروزی را قطعی کرد. - مثال: They clinched the deal.
یعنی: «معامله را نهایی کردند.»
۲) به هم پیچیدن / محکم چفتکردن
برای اشاره به اینکه دو چیز را محکم به هم وصل میکنیم.
مثال:
-
He clinched the nail.
→ میخ را محکم چفت کرد.
۳) در آغوش فشرده گرفتن (بوکس)
در بوکس وقتی دو نفر همدیگر را محکم میگیرند تا ضربه نخورند.
مثال:
-
The fighters clinched in the last round.
→ مبارزان در راند آخر همدیگر را در آغوش گرفتند/قفل کردند. - مثال: The boxers clinched during the match.
یعنی: «بوکسورها در مسابقه همدیگر را محکم گرفتند.»
«نبرد در وضعیت کلینچ در هر دو سبک هنرهای رزمی ضربهای، مانند کون خمر، مویتای، لتوی، بوکس و ساندا، و همچنین هنرهای رزمی گرفتن و قفل کردن، مانند کشتی، جودو، سومو، سامبو و جیو-جیتسو برزیلی تأکید میشود.»
توضیح:
-
Clinch fighting → مبارزه یا درگیری نزدیک که معمولاً شامل گرفتن یا قفل کردن حریف است.
-
Striking martial arts → هنرهای رزمی که تمرکز روی ضربه زدن است (دست، پا، آرنج، زانو).
-
Grappling martial arts → هنرهای رزمی که تمرکز روی گرفتن، قفل کردن و پرتاب کردن حریف است.
💡 نکته: جمله میگوید که مهارت کلینچ هم در هنرهای رزمی ضربهای مهم است و هم در هنرهای رزمی گرفتن و پرتاب کردن.
4. برنده شدن یا بهدست آوردن چیزی بهطور قطعی
-
مثال: He clinched the victory.
یعنی: «پیروزی را قطعی کرد / به دست آورد.»
Meaning of clinch in English:
Clinch has several meanings depending on the context:
1) To secure or finalize something
To make something certain or definite.
Example:
-
She clinched the deal.
→ She made the deal final and assured.
2) To fasten or hold something tightly
To bend or press something so it becomes tight or secure.
Example:
-
He clinched the nail to keep it in place.
- lesson 350 – He can hold his own
-
3) To hold someone tightly (especially in boxing)
When two fighters grab each other tightly to avoid punches.
Example:
-
The boxers clinched to stop the exchange of blows.
- lesson 347 – blow off steam
Meaning of clinch — English Explanation
clinch has a few common meanings:
-
To secure or finalize something
-
Example: They clinched the deal.
→ They made the agreement final.
-
-
To win or obtain something decisively
-
Example: He clinched the victory.
→ He secured the win.
-
-
To hold tightly, especially in boxing
-
Example: The boxers clinched during the fight.
→ They held onto each other closely. - Check it on Wikipedia Clinch fighting
-
- lesson 602 – a hollow victory
مشاوره رایگان آموزش زبان
اگر سوالی دارید برای مشاوره رایگان آموزش زبان انگلیسی در خدمت هستیم.
تلفن های موسسه زبان تهران و اپلیکیشن سلام زبان: (تلگرام، واتساپ، ایتا، روبیکا، زنگ و …)
02122460487
09214837929